اجتماع

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّه لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ

اجتماع

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّه لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ

اجتماع

انسان در میان تمامى جانداران موجودى است که باید اجتماعى زندگى کند و این مطلب احتیاج به بحث زیاد ندارند چرا که فطرت تمامى افراد انسان چنین است یعنى فطرت تمام انسانها این معنا را درک مى کند و تا آنجا هم که تاریخ نشان داده هر جا بشر بوده،اجتماعى زندگى مى کرده است.
اجتماع انسانى مانند سایر خواص روحى انسان و آنچه که مربوط به او است از روز آغاز پیدایش به صورت کامل تکون نیافته تا کسى خیال کند که اجتماع نمو و تکامل نمى پذیرد نه در کمالات مادى و نه در کمالات معنوى بلکه اجتماعى شدن انسان هم مانند سایر امور روحى و ادراکیش دوش به دوش آنها تکامل پذیرفته هر چه کمالات مادى و معنویش بیشتر شده اجتماعش نیز سامان بیشترى به خود گرفته است.
هیچ شکى نیست در اینکه اسلام تنها دینى است که بنیان خود را بر اجتماع نهاده و این معنا را به صراحت اعلام کرده و در هیچ شاءنى از شؤ ون بشرى مساءله اجتماع را مهمل نگذاشته است.
* وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا *
وبلاگ گروهی اجتماع مشتاقانه منتظر نظرات و مقالات شما عزیران خواهد بود.

آخرین نظرات
  • ۶ مرداد ۹۴، ۰۱:۲۸ - محمد مهدی تهرانی
    خدا قوت

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سبک زندگی» ثبت شده است

دوباره ما آمدیم با مثال های کاربردی، عملیاتی و شیرین. نکاتی بود که نمی شد در این ایام مقدس یادآور آن نشد.

دوباره مثل همیشه با چند مثال شیرین شروع می کنیم:

وقتی سرش را روی بالشت می گذاشت خیلی سریع به خواب می رفت. 23 سال سن داشت و در خانواده ای متوسط بزرگ شده بود. وقتی هم از خواب بلند می شد ابتدا چشمانش را باز می کرد و بعد از چند دقیقه چومباتمه می زد و می نشست. این دفعه که از خواب خوش عصر بیدار شده بود به یک باره توپ پلاستیکی داداش کوچکش محکم سرش را نوازش می دهد!

مهندس معروف
از دور خیلی زیباست. به سمتش می رویم. برش می داریم. با سنگ آن را میشکنیم. عجب! داخلش پوچ بود. گاهی اوقات زندگی ما هم چنین حالتی دارد. منظورم اوضاع نابسامان فرهنگی مان است که می خواهیم به آن بپردازیم.

اگر بخواهیم از منظری دیگر به سبک زندگی ایرانی نگاه کنیم قانون و قانون مداری را می توانیم مثالی از انتقاد های جدی به خودمان بدانیم. قوانینی که برای رعایت حال عموم و درنتیجه آحاد مردم وضع می شود و هر یک از ما با رعایت آن می توانیم آرامش را به حیات خود و سایرین وارد کنیم.

ابتدا اشاره کنم به این نکته که بنده قصد جسارت به نوع مردم عزیزمان را ندارم و تنها می خواهم روش زندگی مان (یعنی خودم هم شامل می شوم) را به چالش بکشم. البته متذکر شوم که همیشه استثناهایی که شاید تعداد کمی هم نداشته باشند وجود دارد.