انسان در میان تمامى جانداران موجودى است که باید اجتماعى زندگى کند و این مطلب احتیاج به بحث زیاد ندارند چرا که فطرت تمامى افراد انسان چنین است یعنى فطرت تمام انسانها این معنا را درک مى کند و تا آنجا هم که تاریخ نشان داده هر جا بشر بوده،اجتماعى زندگى مى کرده است.
اجتماع انسانى مانند سایر خواص روحى انسان و آنچه که مربوط به او است از روز آغاز پیدایش به صورت کامل تکون نیافته تا کسى خیال کند که اجتماع نمو و تکامل نمى پذیرد نه در کمالات مادى و نه در کمالات معنوى بلکه اجتماعى شدن انسان هم مانند سایر امور روحى و ادراکیش دوش به دوش آنها تکامل پذیرفته هر چه کمالات مادى و معنویش بیشتر شده اجتماعش نیز سامان بیشترى به خود گرفته است.
هیچ شکى نیست در اینکه اسلام تنها دینى است که بنیان خود را بر اجتماع نهاده و این معنا را به صراحت اعلام کرده و در هیچ شاءنى از شؤ ون بشرى مساءله اجتماع را مهمل نگذاشته است.
* وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا *
وبلاگ گروهی اجتماع مشتاقانه منتظر نظرات و مقالات شما عزیران خواهد بود.
طبقه بندی موضوعی
-
سبک زندگی
(۱۶) -
اجتماع قلوب
(۳) -
نظام کار جمعی
(۵) -
طنز
(۲) -
بیداری اسلامی
(۹) -
خاطرات
(۲) -
سیاسی
(۱۵) -
متفرقه
(۷) -
فرهنگی
(۱۷) -
مناسبت
(۷) -
برای رهبرم
(۵) -
فلسفی
(۲) -
جنگ نرم
(۱) -
رهبرم
(۵) -
سمعی و بصری
(۷) -
دین
(۱)
بایگانی
- فروردين ۱۳۹۵ (۱)
- بهمن ۱۳۹۴ (۲)
- آذر ۱۳۹۴ (۱)
- تیر ۱۳۹۴ (۱)
- خرداد ۱۳۹۴ (۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۲)
- اسفند ۱۳۹۲ (۱۲)
- مرداد ۱۳۹۲ (۱۱)
- تیر ۱۳۹۲ (۲۳)
آخرین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
-
۱۰ فروردين ۹۶، ۱۲:۳۲ - manicureHi there, just became alert to ...
-
۲۳ آذر ۹۴، ۰۹:۲۱ - علیرضاخدا قوت
-
۱۹ آذر ۹۴، ۱۳:۳۷ - رضاتحلیلی زیبا و تذکری به جا بود!!! ...
-
۶ مرداد ۹۴، ۰۱:۲۸ - محمد مهدی تهرانیخدا قوت
-
۳۱ تیر ۹۴، ۱۹:۱۱ - Kamal Bayazidiسلام فقط لایک
-
۱۰ خرداد ۹۴، ۱۱:۱۴ - Fatemeh sadatmandسلام به بلاگ بنده سربزنید webit.blog.ir ....
-
۲۰ ارديبهشت ۹۴، ۲۰:۴۶ - نوبت شماسلام، با تشکر از شما ...
-
۱۷ ارديبهشت ۹۴، ۱۸:۱۲ - رفیقبچهای فنی مهندسی معمولا مرور ...
-
۱۰ ارديبهشت ۹۴، ۱۲:۰۶ - ناشناسپه نه په!!! صبر کنیم متن رسمی ...
-
۳ ارديبهشت ۹۴، ۱۷:۰۱ - دوستمگر اتفاقی افتاده هست یا متن رسمی ...
چندی پیش در سایت تریبون مطلبی با موضوع اعتدال نشر پیدا کرد که ما لازم دیدیم در این وبلاگ آن را بازنشر دهیم- البته با حذف اسم شخصیت محوری مطلب - لذا سوال ما از شما خواننده عزیز این است که تعریف شما از اعتدال چیست؟آیا این مطلب در رد اعتدال اصیل،می باشد؟
با اینکه از حضور بانوان در ورزشکاه ها جلوگیری بعمل می آید و در سالنهای ورزشی بانوان نیز حضور خبرنگاران مرد ممنوع می باشد ولی گویا ارسال خبرنگاران زن و تهیه گزارش تصویری کامل از ورزش بانوان قبح این کار را بخوبی شکسته است.
دوباره ما آمدیم با مثال های کاربردی، عملیاتی و شیرین. نکاتی بود که نمی شد در این ایام مقدس یادآور آن نشد.
دوباره مثل همیشه با چند مثال شیرین شروع می کنیم:
وقتی سرش را روی بالشت می گذاشت خیلی سریع به خواب می رفت. 23 سال سن داشت و در خانواده ای متوسط بزرگ شده بود. وقتی هم از خواب بلند می شد ابتدا چشمانش را باز می کرد و بعد از چند دقیقه چومباتمه می زد و می نشست. این دفعه که از خواب خوش عصر بیدار شده بود به یک باره توپ پلاستیکی داداش کوچکش محکم سرش را نوازش می دهد!
«این کار غلط است، این تولد و امثال آن هیچ جشنی ندارد، برگزارکنندگان مسئول وقت و عمر و اموالی هستند که در این کار صرف و ضایع می شود. من از کسی که برای تولد من جشن می گیرد به هیچ وجه متشکر نمی شوم و او را مسئول زیان های این کار هم می شناسم.
تا به حال شده کسی در اوج آزادی اسیر یا در اوج اسارت آزاد باشد؟ سر اصل مطلب برویم آیا دختری که خودش را پشت چادر پنهان کرده اسیر و زنی که کنار ساحل به صورت عریان طنازی می کند آزاد است؟ (ببخشید از صراحت در گفتارم)
ماه مبارک رمضان شروع شده و خیل عظیمی از مردم پس از تدارکات بسیار، خودشان را برای استفاده هرچه بیشتر از آن آماده می کنند. ولی عده ای از دوستان و آشنایان بدون اینکه طعم شیرین این فرصت عظیم را دریابند به دلایلی مشخص کنار سفره نشسته اند و ما را می نگرند.
اجتهاد و عدالت حضرت آیت الله جناب آقای حاج سید علی خامنه‌ای دامت برکاته، مورد تأیید می‌باشد. لازم است امت اسلامی – ایدهم الله – در تقویت رهبری معظم له در بذل نفس نفیس در هیچ گونه نثار و ایثار دریغ نفرمایند." (دررالفوائد فی‌اجوبة القائد ص19)
قبل از نقل خاطره بگویم که بعضی از کلاسهای دانشگاه ما تا ساعت 10 شب ادامه دارد! و این باعث مشکل برای خیلی از دختران شده است!
ساعت حدود 5 عصر بود و من مشغول نوشتن یک طرح برای باشگاه پژوهشی در کمیته ی فرهنگی بودم کاملا تمرکز گرفته بودم که ناگهان یک دختر خانمی مانتویی با ظاهری بسیار نامناسب وارد اتاق من شد و سلام کرد!