انسان در میان تمامى جانداران موجودى است که باید اجتماعى زندگى کند و این مطلب احتیاج به بحث زیاد ندارند چرا که فطرت تمامى افراد انسان چنین است یعنى فطرت تمام انسانها این معنا را درک مى کند و تا آنجا هم که تاریخ نشان داده هر جا بشر بوده،اجتماعى زندگى مى کرده است.
اجتماع انسانى مانند سایر خواص روحى انسان و آنچه که مربوط به او است از روز آغاز پیدایش به صورت کامل تکون نیافته تا کسى خیال کند که اجتماع نمو و تکامل نمى پذیرد نه در کمالات مادى و نه در کمالات معنوى بلکه اجتماعى شدن انسان هم مانند سایر امور روحى و ادراکیش دوش به دوش آنها تکامل پذیرفته هر چه کمالات مادى و معنویش بیشتر شده اجتماعش نیز سامان بیشترى به خود گرفته است.
هیچ شکى نیست در اینکه اسلام تنها دینى است که بنیان خود را بر اجتماع نهاده و این معنا را به صراحت اعلام کرده و در هیچ شاءنى از شؤ ون بشرى مساءله اجتماع را مهمل نگذاشته است.
* وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا *
وبلاگ گروهی اجتماع مشتاقانه منتظر نظرات و مقالات شما عزیران خواهد بود.
خیلی عالی بود.استفاده کردیم.
یاحق